*مهریه، پشتوانه یک زن؟؟؟!

عصر با دوستانم کافه بودیم که سر بند نشان دادن عکس دوستشان و مراسم بعله برانش که گویا هفته آینده است و مادر عروس تهدید کرده اگر زیر هزارتا مهریه کنند مراسم را بهم خواهد زد بحثمان به مقوله ازدواج و مهریه کشید. اعتقادشان بر این بود که مهریه ضامن خوشبختی نیست اما میتواند پشتوانه زن باشد. این حرف را بارها و بارها و بارها از زبان خیلی ها شنیده ام. مخصوصا از زبان آنهایی که اعتقاد عمیقی به برابری زن ها و مردها دارند. از زبان همانهایی که همیشه نسبت به نابرابری حقوق زنان و مردان شاکی هستند.

حالا سوالی که پیش می آید:

اگر برابریم چرا زن ها موقع طلاق وجه و یا سکه ای پرداخت نمی کنند تا پشتوانه مرد باشد؟

خب باشد زن ها شکننده تر هستند و نیاز به حمایت بیشتری دارند. 

پس چرا همین موجودات شکننده لطیف از نداشتن حق طلاق، کار یا تحصیل و ... دلخور می شوند و قانون را متهم به ناعادلانه بودن می کنند؟

مگر نه اینکه ضعیف هستند و نیاز به حمایت دارند؟؟

قانون هم حتما به خاطر ضعفشان حقوقی را سلب کرده تا زیر سایه حمایت مردها به زندگیشان ادامه دهند!


 زن ها ذاتا ضعیف نیستند و احتیاج به حمایت ندارند. این باور ما آدم ها و برخورد جامعه است که زن ها را موجوداتی ضعیف و نیازمند حمایت بار می آورد.

بیآیید باورهایمان را اصلاح کنیم.

زن ها با مردها برابر هستند و بایستی از حقوق برابر برخودار باشند.

بیآیید فکر کنیم نیاز به حمایت بیشتر زنان نشأت گرفته از رفتارهای بعضی از مردهای همین جامعه است که بویی از مردانگی نبردند، نشأت گرفته از حرف و حدیث های همین مردمی ست که با دیدن یک زن تنها اجازه قضاوت و تجاوز به حریم خصوصیش را به خودشان می دهند.

بیآیید افکارمان را اصلاح کنیم و فکری به حال جامعه بیماری که مردهایش اجازه تجاوز به حریم یک زن را به خودشان می دهند و زن هایش گاهی از ترس این تجاوز از طبیعتی ترین حقوقشان محروم می شوند.

بیآیید باور کنیم زن ها و مردها برابر هستند، اگر خودمان بخواهیم.

بیآید فکر کنیم که ازدواج یک تصمیم مشترک است، اگر روزی هم به بن بست رسید یک پایانِ هر چند تلخِ مشترک خواهد بود و  زن یا مردی که حالا دیگر نمی خواهیم شریکمان باشد، همانی کسی ست که چند سال پیش خودمان به هر دلیلی انتخاب کردیم.

بیآیید یاد بگیریم شکست در زندگی مشترک حاصلِ اشتباه در یک انتخاب است و باید مسئولیتش را بپذیریم.

و در آخر:

خانم های عزیز اگر مهریه های میلیونی را حق شرعی و قانونی خودتان می دانید، لطفاً تمکین بی چون و چرا از همسرتان را هم حق شرعی و قانونیش بدانید.

آقایان محترم اگر اجازه گرفتن (نه اطلاع دادن) حتی در کوچکترین تصمیم های همسرتان حق شرعی و قانونی خودتان می دانید، لطفاً عندالمطالبه بودن مهریه همسرتان را جزء حق شرعی و قانونیش بدانید.

نظرات 13 + ارسال نظر
مهدی سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 09:55 ق.ظ http://spantman.blogsky.com

به عنوان کسیکه تجربه این و داشته عرض می کنم خدمتتون که خدا اون روز و برای کسی نیاره که بخواد بره توی راهروهای دادسرا تا چیزی و که فکر می کنه به جوونیش میارزه و به دست بیاره

من هم امیدوارم

ه سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 09:56 ق.ظ

بدبختی زن های این جامعه تمومی نداره. بیشتر بدبختیشونم تقصیر خود زن هاست.
بذارید رفتار خونواده خودمو مثال بزنم. من دوست دارم کار کنم و زندگی جداگانه ای داشته باشم، خودم تنها.
اما فکر میکنید برخورد خونواده من چطوره؟؟ مادرم میگه برای ما باعث آبروریزیه که تو الان کار کنی و خونه جدایی داشته باشی. به غیرت پدرت برمیخوره!!!! مردم پشت سرمون حرف میزنن و بهت میگن فاحشه!!! فاحشه... و به پدرت میگن بی غیرت!!! فردا پس فردا واسه ازدواجت بد میشه.
انگار من به دنیا اومدم که شوهر کنم و بچه به دنیا بیارم. درصورتی که به ازدواج علاقه ندارم و از بچه دار شدن فراری ام. مگه یه زن به دنیا اومده فقط واسه این کارا؟؟
به نظرتون این افکار مسخره نیست؟؟؟
پدر من متخصص عفونی و مادرم لیسانس زبان انگلیسی هستند!!! یعنی مثلا تحصیل کرده های این جامعه...
این افکار پوسیده همه جای این مملکتو گرفته و من نمیدونم واقعا باید باهاش چی کار کرد.
حالا این افکار مربوط به دوران مجردیه. خدا به داد بعد از ازدواجش برسه.

فکر کنم هر کس باید از خودش شروع کنه تغییر کردن رو، می دونم این تغییر برای تو با شرایطی که داری شاید خیلی خیلی سخت و پیچیده باشه، اما شدنیه.بدون که اگه بخوای می تونی، پس تلاش کن
نه تو یا من یا هر زن دیگه ای به دنیا نیومدیم که ازدواج کنیم یا مادر بشیم، حتی اگه این عقیده قالب جامعه مون باشه، ازداوج و مادر شدن هم مثل خیلی دیگه از تصمیم های زندگی یه انتخابه که باید آگاهانه و با تمایل باشه.
تغییر رو شروع کن
با قدم های کوچیک اما موثر
تو می تونی، من می دونم
ما به دنیا اومدیم که خوشبخت باشیم و برای رسیدن به خواسته هامون هر چند دشوار تلاش کنیم
مگر خوشبختی بالاتر از رسیدن به آرزوهامون وجود داره؟؟؟

Sara سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 10:43 ق.ظ

من فکر میکنم برای این مهریه برای خانم ها مهمه چون اگه کار کسی تو زندگیش به طلاق برسه بعد از طلاق شرایط برای خانم واقعا سخت میشه،سر همون تعصبات و افکار تارزده بهش اجازه کار و فعالیت و زندگی مستقل داده نمیشه..و مهریه میتونه مثل یه پس انداز باشه تو این وضعیت

سارامن هم قبول دارم به خاطر جامعه مون زندگی بعد از طلاق برای یک زن خیلی خیلی سخت تر از مرده اما من می گم باید از خودمون شروع کنیم برای تغییر همین جامعه که موجبات یک سری درد شده برامون
بعدشم ازدواج یه تصمیم مشترکه و حتی اگر مرد بدترین آدم روی زمین باشه انتخاب همون زنه پس هیچ دلیلی برای دادن همه زندگیش به عنوان مهریه وجود نداره
به نظرم درست اینه که برای طلاق دارایی هایی که بعد از ازدواج بدست آوردن نصف بشه که می تونه یه ثروت هنگفت باشه، می تونه صد هزار تومن پول باشه.
سارا من فکر می کنم که وقتش شده که یه چیزایی رو تغییر بدیم
مثلا مهریه نداشته باشیم اما بقیه حقوقی که ازمون سلب شده رو بگیرم، حقوقی که باید باشه و حقمونه و خیلی هم طبیعیه اما نداریمش، مثل حق کار، تحصیل، خارج شدن از کشور، انتخاب محل سکونت.
ما همه اینا رو نداریم در ازای سکه هایی که همه می گن کی داده کی گرفته؟ که اگه بگیریم از نظر یه عده میشم بدترین آدم روی زمین که فقط پول براش اهمیت داره و اگه نگیریم از نظر یه عده دیگه میشم احمقی که می تونست همسر سابق رو بجزونه اما نجزوند؟
شاید خیلی مسخره باشه اما تو همین جمع دیروز وقتی من گفتم اگه من هزار تا سکه مهریه م باشه یعنی ارزش من هزار تا سکه س و خیلی باارزشم و اینکه مگه ارزش من با هزار تا سکه سنجیده میشه دوستای من که امروزی هستن و تحصیل کرده چند لحظه سکوت کردن و یکیشون خیلی جدی گفت ولی هزار تا خیلیه!!!! درسته هنوز جمله ش تموم نشده بود همه از خنده ترکیدیم اما اینا درده. اینکه دوست من فکر می کنه 1000 تا سکه که میشه یک میلیارد قیمت زیادیه برای یه آدم
قیمت گذاشتن رو آدمها درد داره سارا
و من فکر می کنم این تقصیر خود ماست

نیما سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 01:22 ب.ظ http://sunray.blogsky.com

باور کنیم زن ها و مردها برابر هستند؟! یه چیزی تعریف کنم جگرتون کباب بشه تو بعضی مناطق چیزی به اسم مهریه وجود نداره، تابستون پارسال مسافرت رفته بودم یکی از شهرهای کویری با یه درویش 55 ساله آشنا شدم با دختر 16 سالش بود با دخترش خیلی بد صحبت میکرد بعد از یکی دو ساعت که گذشت فهمیدم دخترش نیست زنشه! فرداش هم دوست این درویش گفت رفته یکی از روستاهای فقیر نیشابور دو تا گوسفند داده دخترک رو از پدرش خریده! خیلی دلم سوخت بعد بد تر از همه میدونی چی بود؟ این بود که رفتم تو فکر خرید 4تا گوسفند و رفتن به نیشابور!، مهریه های سنگین دخترای تهران باعث میشه آدم همچین فکرای بدی به سرش بزنه!

فقط متاسف شدم
حالا نیما خان شما فکر می کنی دختری که در ازای گوسفند می گیری جوابگوی نیازهای تو هست؟
نه اینکه بخوام اون دختر رو کوچیک بشمارم و یا شما رو بالاتر بدونم نه، منظورم از لحاظ فکری و روحیه
و اینکه خرید و فروش دخترها توی افغانستان هم مرسومه و قابل پذیریش

نیما سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 03:41 ب.ظ http://sunray.blogsky.com

4 تا گوسفند میشه 2 تا دختر 16 سال جمعآ میشن 32 سال اینجوری حساب کردم. خب ممکنه جوابگوی نیازهام نباشن ولی جوابگوی ترس هام که هستن! یکی از بچه محلامون با یه دختر ازدواج کرد سر یکسال نشده زنش رفت درخواست طلاق داد یه وکیل گرون قیمت هم گرفت وکیل مذکور با هزارتا دروغ و شیوه های مخصوص خودش تونست طلاق یه طرفه از سمت زوجه با 110 تا سکه از این بچه محل بیچارمون که 15 سال کار کرده بود تا بتونه زن بگیره برای موکلش گرفت بقیه مهریه رو هم که صدها سکه میشد قسط بندی کردن از حقوقش کم بشه، زن جدید هم که بگیره تا یکی دو دهه باید اقساط مهریه زن سابقشو بده! یه راننده تاکسی هم کنار پارکی که ورزش میکردم دیدم شبا کنار پارک تو ماشین میخوابید گفت خونم به نام زنم بود مهریه شم که گرفت برام همین تاکسی موند روزا باهاش کار میکنم شبا توش میخوابم!

پارسال یه خانم وکیل می گفت حق الوکاله اکثر خانم هایی که برای طلاق میان توسط دوست پسرهاشون پرداخت میشه
یا برعکسش خود من تو اطرافم زن های زیادی رو می شناسم که با علم به خیانت همسرشون با خاطر بچه شون دارن به زندگی مشترکشون ادامه می دن
این بد بودن و بد شدن به زن یا مرد بودن ربطی نداره، به نظرم کلا آدمها دارن به سمت بدی میرن و معیارهاشون و ارزش هاشون در حال تغییره متاسفانه

نیما سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 04:59 ب.ظ http://sunray.blogsky.com

چه بد زمونه ای شده.. یاد دختری افتادم که باهام قرار گذاشته بود کافی شاپ یک ساعت بعد از قرار تو پارک بودیم لو رفت شوهر داره پا شدم دعواش کردم داشتم میرفتم که اونم یهو قاتی کرد پاشد گفت گناه ما چیه شوهر کردیم طاعون نگرفتیم که فرار میکنید! خلاصه دیدم دیوونه تر از این حرفاس همینطور موقع دویدن و فرار سیم کارتمو نمیدونم قورت دادم یا انداختم تو جوب، میگرفت منو جرواجرم میکرد اعصاب مصاب نداشت!
اون زن هایی که با علم به خیانت همسرشون به خاطر بچشون دارن زندگی مشترکشون رو ادامه میدن خیانتی که به خودشون و بچشون میکنن بزرگتر از خیانت شوهرشونه! چرا؟ چند سال پیش یکی از مجلات با پنج تا زن که کنار خیابون وای میستن و سوار هر ماشینی میشن! تو جردن مصاحبه کرده بودن سه تاشون HIV مثبت بودن به این سه تا میگفت عذاب وجدان نمیگیرید ایدزتون رو به آقایون منتقل میکنید گفته بودن خیر حقشونه خودشون اول HIV رو به ما منتقل کردن فقط دلمون به حال زنو بچشون میسوزه که به اونها هم منتقل میشه! حالا بنظرت با این حساب او زن هایی که تو این مورد طلاق نمیگیرن دارن به بچشون یا بچه های بعدی اگه در راه باشه لطف میکنن یا خیانت؟! .....

چی بگم؟
دنیای بدی شده
در مورد اون زن هایی که میگم با وجود خیانت همسرشون موندن منظورم از خیانت ارتباط با زن های خیابونی نیست منظورم داشتن معشوقه و همسر دومه
هر کس یه نظری داره اما به نظرم طلاق با وجود داشتن بچه به تامل بیشتری نیاز داره

ه سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 08:41 ب.ظ

دقیقا به نظر منم مسائلی مثل ازدواج و داشتن فرزند با اینکه به عنوان وظیفه و اجبار شناخته شدن، ولی در اصل یه انتخاب و تصمیم هستن که شاید همه دوست نداشته باشن.
آره باید از خودمون شروع کنیم و من دارم سعی خودمو میکنم و احساس میکنم هر چی بیشتر بگذره راه هم هموارتر میشه و من قوی تر.
واقعا که رسیدن به آرزوها و آزادی اوج خوشبختی واسه هر انسانیه و باید براش تلاش کرد.

برات آرزوی موفقیت می کنم دوست
خیلی خوشحالم به خاطر امیدت و تلاشت
و ممنونم به خاطر همراهیت

ه سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 11:48 ب.ظ

ممنونم شیما جان. منم برات آرزوی موفقیت دارم.
لطف داری

گربه تنها چهارشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 01:30 ق.ظ

بزرگ ترین مشکل زمانی هست که خود زن ها این فشار و نابرابری را برای زن ها درست میدونن

به نظر منم مقصر خودمونیم

Sara چهارشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 11:07 ق.ظ http://Wwe.commaa.blogsky.com

درسته شیما..مم حرفاتو قبول دارم، ایکاش موقع طلاق بجای مهریه دارایی ها نصف میشد دقیقا نصف! ولی خب متاسفانه شرایط جامعه خیلی داغونه،وضعیت زن ها بعد طلاق فجیعه... کلی با کامنت نیما غصه خوردم:(

متاسفانه وضعیت جامعه داغونه
دیروز خواهرم میگفت همکارش که یه بچه داره و از شوهرش جدا شده الان دو ساله که با یه مرد در ارتباط هست که زن و بچه داره و منتظره مرده زنش رو طلاق بده ، از این موارد زیاده و همین یکی نیست.
توی چند سال گذشته زیاد دیدم زن هایی رو که جدا شدن و با مهریه های هنگفت شون خونه و ماشین زندگی راه انداختن و شدن آفت زندگی پسرها و حتی مردهای زن دار دیگه
به نظرم فاجعه این روزها زن و مرد نداره و داره همه رو غرق میکنه

پیک چهارشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 04:44 ب.ظ http://eshtebahinevis.blogfa.com/

چیزی که من فهمیدم از این پست نظرت درباره یکسان بودن در شرایط مساوی زن و مرده و منطقی هم هست.
اما چیزی که امروز توی جامعه داریم میبینیم اون قسمت دومه که ازدواج کردی و اگه اشتباه بود قبول کن و جدا شو.برداشت دوستانی هم که نظر دادن همینه که متاسفانه خیلی راحت نظرها رفته سمت اینکه در عین داشتن همسر میرن سراغ داشتن معشوقه های بیشتر و لذت بیشتر و محدود به آقایون هم نمیشه مثل قدیم.
حالا من فکر میکنم ریشه همه این حس های زیاده طلبی و به قول خیلیا هوسرانی یکم بر میگرده به درک نشدن از طرف مقابل نتیجتا حس میکنیم تنهاییم با اینکه کسی رو داریم!و یکی دیگه اش هم نشناختن خودمونه.نمیشناسیم خودمون رو.
نمیدونیم انسان کلا تنهاست چه با این چه با اون.و هم اینکه امروز مثل دیروز نیست که خودمون رو کنترل کنیم.حس میکنیم باید این یکی رو هم بدست بیاریم!متاسفانه هر بدست آوردنی از دست دادنی داره که این رو نمیفهمیم!
با پستت شدیدا موافقم.ولی این جامعه حالش خیلی بده ...

کاش خوب شه حالش

پیک جمعه 14 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 06:22 ب.ظ http://eshtebahinevis.blogfa.com/

من اینجا نظر گذاشتم ...!

آری
ببخشید فقط من حالم خوب نبود و با موبایل اون پست رو گذاشتم واسه همین تایید نکرده بودم

پیک یکشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 08:51 ق.ظ

امیدورام خوب بشه حالت :)

ممنونم دوست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد