*حقیقت های تلخ

*استرس دارم. امروز میخواهم در مورد رفتنم حرف بزنم. کاش هر اتفاقی که می افتد همراه با آرامش باشد. 


*چهارشنبه بود که با همکارم داشتیم در مورد کار حرف می زدیم. داشتیم می گفتیم دلمان میخواهد خودمان کار راه بیاندازیم، که پرسید:

تو چه کار می کردی اگر می شد؟؟

با ذوق گفتم:

یک کافه دنج، یا گل فروشی، یا یک مغازه کتاب فروشی!

با پوزخندی گفت:

کتاب فروشی؟؟؟ نه، کتاب فروشی که درآمد ندارد!!!

از همان حقیقت های تلخ بود. یادِ خودم افتادم که ماههاست حتی یک کتاب نخریدم. تا پارسال هر ماه وقتی حقوق می گرفتم ذوق داشتم بروم انقلاب چند تا کتاب بخرم. اما حالا چطور؟ هر ماه منتظر حقوق های عقب افتاده ام هستم برای پرداخت بدهی هایم. ماههاست که حتی انقلاب را برای قدم زدن انتخاب نمی کنم مبادا هوس کنم بروم توی کتاب فروشی هایش! مبادا حسرتی به حسرت چیزهایی که میخواهم و نمی توانم اضافه شود!

نظرات 6 + ارسال نظر
گربه تنها شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 12:59 ب.ظ

یه کافه کتاب
جایی که کافی شاپ باشه و کلی کتاب
اینجوری جون ها وقتی برای خوردن یه نوشیدنی میان شاید بتونن راجع به کتاب صحبت کنن و برای هم کتاب بخرن ... حداقل کتاب خونی برای ظاهر هم حفظ میشه

یه ایده خوب که کلی بهش فکر می کنم همیشه
خدا رو چه دیدی ! شاید یه روزی شد

Sara شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 04:02 ب.ظ http://Www.commaa.blogsky.com

وایی بهشون گفتی شیما؟چیشد نتیجه؟ اخ وقتی ادم حقوقشو سر وقت نمیگیره حساب کتاب همه چی از دستش میره و وقتیم حقوقشو گرفت می بینه کلی بدهی باید صاف کنه عملا هیچی به هیچی:( چه جالب..منم همیشه دوس داشتم میتونستم یه کافه یا گلفروشی داشته باشم:(

موافقت نشد فعلا
بیا یه کافه باز کنیم پر از گل با یه کتابخونه بزرگ

پیک یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 08:46 ق.ظ http://eshtebahinevis.blogfa.com/

حیف از این مملکت ....
بگذریم.

گیسو یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 01:34 ب.ظ http://monolog-ha.blogsky.com

منم دقیقا همین شغل ها رو دوست دارم

پس باید همه با هم دست به کار شیم و یه کار راه بندازیم

گربه تنها جمعه 4 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 05:20 ب.ظ

کارگر خواستی من هستم

ما ریئس میخوایم، در خدمتیم

گربه تنها پنج‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 03:43 ق.ظ

دوستان میدونن من به حیوانات مخصوصا گربه علاقه دارم
دیروز یه فیلم از یه کافی کت برام فرستادن
یه کافی شاپ که توش پر گربه بود ... خیلی دوست داشتنی بود ... اما مردم ما متاسفانه حیوان هراسی دارن

من خودمم حیوان هراسی دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد