*عنوان ندارد...

*نزدیک به دو ماه هست که شب و روزم را برای رسیدن به یک هدف گذاشتم و امروز مبلغ اولین پروژه ام پیشاپیش واریز شد.

خوشحالم، با اینکه دیروز قبل از صد در صد شدن اولین پروژه ام همکارانم از شدت حسادت حسابی از خجالتم در آمدند و کاری  کردند که تا نیمه های شب بغض داشتم، استرس هم دارم، چون اولین پروژه ام خیلی هم کوچک نیست.


*همین حالا که دارم اینها را می نویسم، دیگر خوشحال نیستم، همین حالا که دارم اینها را می نویسم، بغض کردم و دلم میخواهد هر جایی باشم جز اینجایی که هستم.

همین حالا درست بعد از رسیدن به یکی از بزرگترین هدف های زندگیم دلم میخواهد که دیگر نباشم.

خسته ام خیلی زیااااد. ...


*کاش امشب هم نیامده بودم اینجا.

عمر شادی ها چقدر کوتاه است.


*سارا کجایی؟؟؟

نظرات 1 + ارسال نظر
پیک دوشنبه 1 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 03:40 ب.ظ http://eshtebahinevis.blogfa.com

عیبی نداره
این بخاطر خستگی بعد کار زیاده
که تا بر هم زنی دیده,نه این بینی,نه آن بینی ...

واقعا همینطوره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد