*خالی

امروز قرار بود با یکی از دوستام برم بیرون٬اما وقتی از دانشگاه برگشتم تمام انگیزه هام واسه بیرون رفتن واسه دیدنش و دادن کادو تولدش و گرفتن کادو تولدم و ... تموم شد!هر کاری کردم دیدم نمی تونم٬حوصله ندارم٬بی ماشینی رو بهانه کردم(البته واقعا ماشین نداشتم)نرفتم و دلخورش کردم،خیلی بده اما دلخوریش هیچ احساسی رو در من بیدار نکرد!
چرا اینجوری شدم؟!انگار هیچی تو این دنیای بزرگ نیست که خوشحالم کنه یا حتی ناراحتم کنه٬دیگه دلتنگ هم نیستم٬عصبانی هم نیستم!دیگه هیچی نیستم!
قلبم خالی شده از عشق،از نفرت،از احساس!
فکر کنم این آرزویه دیروزم بود!!؟
آره چند وقت پیش آرزو کردم که خالی شم که خنثی شم،آرزو کردم یه جوری بشم که هیچی برام مهم نباشه!!!
اما انگار اینم خوب نیست!نمیدونم شایدم خوبه!!!
خواااابم میاد!!!!

نظرات 4 + ارسال نظر
النا. این منم...زنی... پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:20 ب.ظ

نه شیمای عزیز قطعنا خوب نیست. بی حس بودن . نهایتش با گذر زمان تنهایی را با خود خواهد اورد. کسانی مثل من و تو(انطور که شناختمت) نمی توانند اینگونه باشند. خنثی و راکت.

خاک سرخ پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:26 ب.ظ http://www.khakesorkheman.blogsky.com

اول سلام

در انتهای شب
دلتنگی هایت را به خدا بسپار و آسوده بخواب که او بیدار است
خواندمت .
با اینکه در ابتدای راه نشان می دهی اما در نوشتن تجربه ی قبلی و وبلاگ داری ات به چشم می خورد .
از آشنائی با شما خوشحالم
فرصتی بود باز خدمت خواهم رسید
درپناه حق باشید

خاک سرخ جمعه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:00 ب.ظ http://www.khakesorkheman.blogsky.com

بازهم سلام
حدس زدن اینکه شما قبلا وبلاگ داشتین اصلا برای من کاری نداشت . امیدوارم بهتر شده باشید

سارو یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:23 ب.ظ http://shur.blogsky.com

منم تقریبا مثل شمام
هیچی بهم حال نمیده
چیزایی که یه زمانی آرزوم بوده.. الان هیچ حسی بهشون ندارم
کرخته کرخت......
NUMB

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد