* بدون عنوان!

بسیار عجیب است که زنده ام !!!

من دیشب باید می مردم از آنهمه حجم بغض ،

باید خفه می شدم!

چشمان ورم کرده ام می سوزد ،

گلویم درد می کند از تلاشی بی وفقه برای فرو خوردن بغض هایم ...

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 21 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 09:12 ق.ظ

این نیز بگذرد ...
زمان داروی خیلی از دردهاست ... درمانش نمیکنه ولی آروومش میکنه ...

خوب باشید ...

ممنون از حضورت

مگهان چهارشنبه 21 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 09:44 ق.ظ http://meghan.blogsky.com

......
دیشب باید می مردی ؟
شیما اونقدر بدی ها به ما زیاد خواهند بود که برای تک تکشان فرصت مردن نداریم ...
دلت آرام باشه انشالله ...
دعا می کنم بخندی از ته دل

دیشب داشتم خفه میشدم از بغض
ممنون دوست خوبم

mika چهارشنبه 21 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 01:31 ب.ظ http://mika-majd.blogfa.com

وقتی دلت گرفت...وقتی ناآروم بودی
وقتی حوصله ی کسی رو نداشتی
یاد اون لحظه ای بیفت که او بیقراری تو را دید
ولی چشمهایش رو بست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد