ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
حالم از این شرکت کوفتی بهم می خوره ، وقتی رئیسم آقای پ. میخواد به هر طریقی اشتباهت خودش و دوستانش رو گردن من بندازه !
داستان از این قراره که دیروز دو تا استعلام توسط من و با نظارت آقای پ. آماده شد و روی میز همکارم گذاشته شد ! ایشون دستور دادند که صبح همکارم استعلامها رو پست کنند (چون معمولا خودشون لنگ ظهر تشریف فرما میشند دستورات لازم روز قبل داده میشه) ، صبح همکارم با من تماس گرفت و معذرت خواهی کرد که کاری براش پیش اومده و نمیتونه بیاد شرکت و اگر امکان داره من زحمت پست رفتن رو بکشم! و من با کمال میل پذیرفتم !!! یک ساعت بعد از شرکت مقصد تماس گرفته شد و طی اون تماس مشخص شد که بایستی تغییراتی روی مدارک انجام بشه و بعداً ارسال بشه !!!و متعاقباً طی تماسی از طرف آقای پ. دستور داده شد که برم پست و مدارک و تحویل بگیرم و از اونجایی که پیشتاز بود متصدی پست اعلام کرد که نیم ساعت قبل مدارک ارسال شده و هیچ راهی برای برگردونش وجود نداره !!! وقتی این آقای بسیار نامحترم متوجه شدند که هیچ راهی وجود نداره تصمیم گرفتند منو بازخواست کنند که : "اصلاً کی به شما گفت اینا رو پست کنی؟!" و وقتی بنده جواب "دادم جناب ه." با عصبانیت بیشتر : " مگه آقای ه. باید بگه ؟! شما از من دستور می گیری!! "
دلم میخواست سرش داد بزنم و بگم : " آقای خیلی مزخرف تماس از شرکت مقصد که مبنی بر تغییرات بود یک ساعت بعد پست کردن بود و اگر من حتی با شما تماس می گرفتم و سوال می کردم (که شما مطمئناً جواب میدادی که : "واقعاً همه چی رو من باید بگم؟!دیروز که یه بار گفتم!")شما می گفتی پست کنید!! " اما متاسفانه اینقدر بهم ریختم که نتونستم هیچی بگم!! متاسفم برای آقای پ. و بیشتر متاسفم برای خودم که حساسیت بیش از حدم گاهی باعث می شه اینقدر بهم بریزم که نتونم از خودم دفاع کنم ...
جایی که من کار میکنم یه شرکت کوچیکه با پرسنل محدود و متاسفانه مزخرف ترین و بی کفایت ترین آدم مجموعه مدیره!بعد فکر کنید این قضیه توی لایه های بالاتر و بزرگتر جامعه هم وجود داره و اکثراً مدیریت با کساییه که خیلی شایسته نیستند و زور پول و پارتی به اینجا رسیدند...
حالم خوب نیست...
این قضیه که حال همه رو بد کرده .
بده بچه ها ببندنش دنبال اسب وتوی میدوون بچرخوننش!
فکر خوبیه
خودتو ناراحت نکن چکار کنیم فعلا بخت با اینا یار می باشد
اگه بخوای سر هر موضوعی غصه بخوری داغون میشی
رفتم باهاش حرف زدم ، همچین از خجالتش در اومدم!!!