ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
چند روز پیش سرچهارراه دست گل فروشها نرگس دیدم ، یک لحظه دلم هوای شیراز را کرد ، یاد دوست عزیزم که او هم حالا ساکن یک شهر جنوبی شده افتادم ! و یاد یک دوست دیگر که یازده سالی می شود که هست ، همیشه بوده ، شاید یک وقتهایی به خاطر شرایط زندگیمان کمی کم رنگ شده اما بوده . بودنش یک جور خاصی ، خواستنی ست ! چند وقت قبل بود که شبی به خاطر یک جمله ش بدجوری رنجیدم ، گریه هم کردم ولی بعدش فکر کردم حق دارد که دلخوریم بداند ، وقتی گفتم توضیح داد ، می گویم توضیح یعنی توضیح ! توجیه نبود ، اصلا توجیه نبود . از توضیح هایش دلم گرم شد ، دروغ چرا ؟! کمی هم دچار حسرت شدم ...
فردا تولدش است ؛ تولد یک دوست واقعی که همیشه بوده ، گاهی هم شاید کمرنگ ، آن هم به خاطر شرایط زندگیمان !
تولد یک دوست که بودنش یک جور خاصی ، خواستنی ست !
اولین تولدش چند هفته بعد از آشناییمان بود ، هوا سرد بود آن سال ، خیلی سرد ! یازده سال پیش هنوز فصلها قاطی نشده بودند ، پاییز واقعا پاییز بود ! فکر می کنم یک ساعتی توی سرما جلوی بانک مرا کاشت ! موبایل هم نداشت آن موقع ها ، چقدر حرص خوردم و چقدر صبوری کردم که ایستادم توی سرما !!!!
حالا دلم خواست که شیراز باشم ، یک دسته نرگس بخرم , یک هدیه کوچک ، کمی هم قدم بزنیم توی حافظیه ...
تولدش مبارک ....
سلام بعضی وقتا آدم برای بعضی چیزا خیلی حرص میخوره چندسال بعد که به یادش میفته خندش میگیره.
تولد دوست عزیزت هم مبارک
ممنونم دوستم
حرف زدن وصحبت کردن در مورد مشکلات یه هنره!
هنری که می شه مشکلات رو تبدیل به فرصت کرد واسه تحکیم دوستی و...
خوش بحال ما که دوستای خوبی داریم و خوش بحاااالشون که دوستانی به خوبی ما دارن !
دلم نرگس خواست... دلم شیراز خواااااست...
من عاشق نرگسم...
و دلم برای روزهایی که بدون موبایل ساعتها جلوی کفش فروشی تجریش منتظر میشدم و چشمم فقط دنبال اون بود تنگه...