ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
سرک می کشد توی اتاقم و می گوید: " امروز رفیقت نمی آید دفتر؟"
با چشم های گرد شده در حالی متوجه منظورش نمی شوم می گویم : "رفیقم؟کی؟"
می گوید : "همین مسئول شبکه مان ، آقای "د"."
اخم هایم را می کشم توی هم و می گویم : "اطلاعی ندارم." و دوباره مشغول کارم می شوم.
با خنده ی مضحکی می رود سمت اتاقش.
حالا من مانده ام با عصبانیتی که از دیروز هنوز خاموش نشده!!!!
چقدر خوب است که هنوز نیامده سرکار و امیدوارم که امروز نیاید.مثلاً خیر سرش از آنهایی ست که ز گهواره تا گور در حال جویدن دانش است. مثلاً سال ها فرنگ بوده و اینجاست که آدم می فهمد سطح شعور آدم ها هیچ ربطی به میزان تحصیلات ، محیط اجتماعیی که زندگی کرده اند و ظاهر متشخصشان ندارد...
پ.ن :
مخاطب خاص : جناب آقای دکتر "ش"
رفتارش چقدر چیپه
خیییییییییلییییی
"اینجاست که آدم می فهمد سطح شعور آدم ها هیچ ربطی به میزان تحصیلات ، محیط اجتماعیی که زندگی کرده اند و ظاهر متشخصشان ندارد.."
چند بار از روش بنویسیم یادمون میمونه؟
یعنی یادمون می مونه؟؟!
این یکی از حق خوراس ها.من باید میرفتم فرنگ شیما متوجه نشدم که چرا عصبانی شدی؟
چونکه از لفظ رفیق استفاده کرد و مثلاً می خواست بگه با آقای "د" حالا روابطی دارم. فکر کنم داره خودِ کچل شکم گنده ش رو با آقای "د" مقایسه می کنه که از منم کوچیکتره و به چشم برادری خیلی هم جذابه
عنوانتو خیلی دوست داشتم
لطف داری شما
نیچه خوب از انسانهای عالم بی عمل میگه .
ناراحت نشو اونها شترهایی هستند که بارشون کتابهاشونه
واقعاً
یه پست بذار مختص اقای "د" ؛ شناختن اقاس د حق منه سهم منه مال منه
سارا آقای "د" یا "ش"؟