*چهارشنبه 19 اردیبهشت

امروز با مامان رفتم سینما. فیلم خوبی بود با وجود تمام دردهایی که بیننده اش منتقل میکرد. هنوز لا به لای سکانس هایش گم هستم ، مخصوصا همان جایی که جلال آشتیانی  (نقش اول مرد) گفت : "من درد خودم رو آگهی کردم." ...

نظرات 5 + ارسال نظر
Sara جمعه 8 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 01:00 ق.ظ http://motevalede-december.blogsky.com

همیشه دوس داشتم با مامانم بیرون برم،خرید،پارک،پیاده روی...ولی در حد همون دوسداشتن باقی موندن...ایشالا سایه مامان همیشه رو سرت باشه و با هم بیرون برین

متشکرم عزیزدلم

معصومه جمعه 8 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 05:07 ب.ظ http://ghatre700.blogfa.com

چه خووووب :)

اوهوم

آلن جمعه 8 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 06:24 ب.ظ

توو اولین فرصت میرم میبینم.
البته طبق معمول تنهایی.

سینما تنهایی رفتن هم یه حال و هوایی داره واسه خودش

سیما شنبه 9 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 02:24 ق.ظ http://mehmanesarzade.blogsky.com/

برای من خیلی حس خوبیه که بعد از چند روز هنوز درگیر یک فیلم یا کتاب باشم، چه آروم و غمگین باشه و چه شیرین، شاید خوابش رو هم بارها ببینم
خیلی خوبه که فیلم رو اینطوری ببینی، اگه تونستی ازش بیشتر بنویس

اگه فرصت کردی برو و ببینمش ، به نظرم ارزش داشت که آدم بره سینما و ببینتش

پیک شنبه 9 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 10:17 ق.ظ

واجب شد ببینمش.دیالوگ قشنگ و وسوسه انگیزی بود!

خود فیلم هم خیلی خوب بود.
البته بسیار غم انگیز بود و دردناک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد