ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
یک آخر هفته سینمایی داشتم. دیشب با او رفتم سینما ، از بس که آدم منصفی هستم! از بس که می خواستم بین خانواده ام و او فرق نگذارم. اصلاً هم فکر نکنید که دیروز خودم دلم می خواست بروم سینما!!!
ارغوان فیلمی بود که دیشب دیدیم. به نظرم بد نبود اما می توانست بهتر باشد. از فیلم برداریش خوشم آمد ، یک جوری فکر می کردم دارم تئاتر می بینم. صدا برداریش هم خوب بود، صداهای ریز را خیلی خوب در آورده بود و یک جاهایی پررنگش کرده بود ، با پررنگ شدن صداهای ریز ، انتقال حس هایی را که باید به بیننده منتقل می شد راحتتر شده بود شاید. یک سری عناصر هم مدام تکرار می شد ، مثل تصویر آن پنکه های قدیمیِ کرم رنگ که معمولاً توی خانه مادربزرگ ها بود ، یا حضور ظرف خرمالو جاهای که احساسات عاشقانه شروع می شد. فقط شاید اگر کارگردان ها با تجربه تر بودند یا شاید اگر بیشتر هزینه می کردند فیلم خیلی خیلی بهتر می شد ، حالا اگر رفتید فیلم را دیدید حتما به صحنه باز شدن چترها وقتی دوربین دارد از بالا تصویر می گیرد دقت کنید ، اگر وسطش هول نمی شدند سکانس خیلی خوبی از آب در می آمد...
و در آخر سکانس پایانی را اصلاً دوست نداشتم ، کارگردان فیلم را مثل قصه های کودکیمان تمام کرد ! "همه با خوبی و خوشی کنار هم زندگی کردند! قصه ما به سر رسید کلاغِ به خونه ش نرسید!". به نظرم شاید بهتر بود سکانس پایانی توی خانه ارغوان باشد ، یا مثلاً همان جایی که آقای یگانه از آوا خواهش می کند که برساندش منزل ، کش دادن آخر داستان و پرداختن به جزئیات خوب نبود...
پ.ن :
متن بالا نقد یک فیلم از دیدگاهِ یک بیننده کاملاً بی سواد در زمینه سینماست...
نقد خوبی بود، با در نظر گرفتن جزئیات
اما من گاهی اوقات دلم تنگ میشه برای پایان های خوب و مشخص، از بس که هر فیلمی که می بینم پایانش واگذار میشه به خودم و گاهی اوقات برداشت خودم از پایان، کل داستان رو برام زیر سوال می بره
یه چیز دیگه که خودم اول باید رعایتش کنم، اینکه وقتی کتابی می خونم یا فیلمی می بینم کاری نداشته باشم که نویسنده یا کارگردانش کیه یا چندمین اثرشه، مثلا همین پدر آن دیگری که دیروز دیدم، چون می دونستم کارگردانش کیه بارها و بارها با یه اثر تلویزیونی مقایسش می کردم و چون از نظر من موسیقی تیتراژ ابتداییش بی شباهت نبود به شوق پرواز، این مسئله ذهنیتم رو در طول دیدن فیلم تحت تاثیر قرار می داد
خوب بود پدر آن دیگری؟
حالا من کاری ندارم که تا ته ته ته ش رفت ، دیالوگ آخرش خیلی لوس بود
ندیدم فیلمشو،کم پیش میاد فیلم ایرانی به دلم بشینه؛ ازین پایان های عجیب غریبشون خوشم نمیاد
پایانش عجیب غریب نبود سارا ، لوس بود
ارغوان همون قدیمیه که حمید فرخ نژاد بازی میکنه؟
نه اون به رنگ ارغوان بود
ارغوان یه فیلم جدیدِ با بازی مهتاب کرامتی ، مهدی احمدی ، شقایق فراهانی و ...
من دوست داشتم فیلمشو
خیلی ها اونو در حد یک فیلم تلویزیونی بعدازظهر جمعه ای می بینن، اما واقعا تاثیرگذار بود، بازی هنگامه قاضیانی عالی بود، واقعا در تمامی احساسی که منتقل می کرد همراه می شدم و باهاش گریه کردم و شاد شدم
پس لازم شد برم ببینم
همین پایان های لوس منظورمه اصن ادم میکفه ازین پایان های چرت:(