*از عصبانیت تا دلخوری

گاهی وقت ها خیلی عصبانی می شوم ، طوری که نفس هایم به شماره می افتد ، دمای بدنم توی صدم ثانیه بالا می رود و گرمم می شود ، بعد درد بدی توی شکمم می پیچد و طپش های قلبم تند می شود و صدایش گوش هایم را کر می کند و پر می شوم از تنفر و فکر می کنم  تمام راهی که تا به امروز آمده ام اشتباه است ، فکر می کنم که باید بایستادم یا اصلاً برگردم.

این حال شاید پنج دقیقه بماند ، 

بعد از پنج دقیقه اول ضربان قلبم آهسته تر و نفس کشیدنم نسبتاٌ عادی می شود ، دمای بدنم یواش یواش کم می شود و این روند کاهش دما آنقدر ادامه دار می شود که لرز می افتد تو تنم ، درد از شکمم  می روند توی قفسه سینه ام و دست هایم ، حس تنفر و فکر کردن به اشتباهاتم بغض می شود می نشیند توی گلویم.

بعد از نیم ساعت ضربان قلبم ، نفس کشیدنم و دمای بدنم عادی می شود. درد قفسه سینه و دست هایم هم خوب می شود. حس تنفر جایش را می دهد به یک دلخوری عمیق و افکارم به دنبال راه هایی برای حل مسائل .

دلخوری عمیق و مشغله فکری هم پر می کشد و می رود اما گاهی ساعت ها ، گاهی روزها بغض و غم می ماند توی وجودم.

گاهی اینقدر می ماند که یادم می رود که چرا آمده ؟ که چرا هست؟!!

و حالا دلخورم، 

بغض دارم، 

غم دارم،

خسته ام ...


نظرات 3 + ارسال نظر
پیک چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 01:26 ب.ظ

یک واقعیت رو بگم ؟ اینکه مخاطب خاص برای لذت بیشتر بردن از دقایق زندگیه,اگه هر دو طرف این رو بفهمن عالیه.لذتبخشه :)
امیدوارم همه و همچنین شما دو نفر به این برسین

درسته اما در همیشه رو یه پاشنه نمی چرخه
ممنون دوست

sara پنج‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 10:49 ق.ظ http://www.motevalede-december.blogsky.com

چرا من هیچ تصوری از شیمای عصبانی ندارم؟؟ با پیک موافقم:)

شاید چون معمولا کم عصبانی می شم

کوروش جمعه 6 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 12:31 ق.ظ http://www.parse77.blogfa.com

سکه ها همیشه سر و صدا می کنند ، اما پول های کاغذی همواره ساکت اند.

پس وقتی ارزش شما زیاد می شود، ساکت و فروتن باقی بمانید

ممنون از حضورت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد