*روز عشق!!!

*باز هم یه ولنتاین دیگه بی حضور کسی که بشه بهش بگی عشق! 

فقط فرقش با سالهای دیگه اینه که دیگه اینقدر عاشق خودم نیستم که کادو و گل بخرم و خودمو غافلگیر کنم! 

حالا که شیرازم دوست دارم امروز برم حافظیه به یاد گذشته ها

اما می دونم که حتی حوصله ندارم کاری که دوست دارم انجام بدم...  

  

*پ.ن:حالا که عاشق نیستم یخ کردم و سردمه تبریک می گم به همه اونایی که عاشقند و دلی دارند تو سینه شون که واسه کسی می تپه!