*خواب

*از سرماخوردگی بیزارم 

چون گلوم درد می گیره 

سرم سنگین می شه 

بینی م می گیره و نفسم بند میاد و ... 

اولین سرماخوردگی امسال شروع شد! 

 

*خدااااااااااااااااا٬خدایا من دیگه صبرم داره تموم می شه٬می شه لطفا صدامو بشنوی؟خیلی خسته م! 

 

*از اینکه هنوزم گاهی فیلم یاد هندستون می کنه عصبانیم 

چرا هنوز منتظرم وقتی می دونم انتظار حماقته؟ 

کاش می تونستم یه پاک کن بردارم و پاک کنم همه خاطراتمو... 

 

*این آلپرازولام هم معجزه ایی می کنه ها٬اگه خدا بخواد خوابم گرفته٬دوست دارم فردا تا لنگ ظهر بخوابم بعد وقتی بیدار شدم ببینم کلی پیامک دارم و تماس از دست رفته!بعد الکی احساس کنم مهمم٬احساس کنم هستم٬وجود دارم! 

یعنی ممکنه مرده باشم اما خودم نفهمیده باشم؟ 

 

*از این شاخه به اون شاخه پریدن هم برای خودش عالمی داره 

ذهنم خیلی بیشتر از نوشته هام قروقاطیه! 

خودم بیشتر از هردو! 

 

*واقعا خوااااااااااااااابم میاد...

نظرات 2 + ارسال نظر
رضا شنبه 30 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:04 ق.ظ http://sedayekhasteyebaron.blogsky.com

امشب چرا انقدر سرده..
ایشالاه درست میشه شیما خانم
اگه به خودت تو ایینه نگاه کنی میبینی که خیییییییییییلی مهمی..
پیشنهادمیکنم تو وبم تو قسمت موضوعات عشقو بخونی
شبت بخیر

سارا شنبه 30 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:25 ق.ظ

سلام
فیلم دیگرانودیدی؟منم خیلی وقتا شک می کنم که مردم یا زنده؟؟؟؟؟؟؟
اسم قشنگیه من بی تو...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد