*زن بودن!

امشب واسه اولین بار تو عمرم از اینکه یک زنم عصبانی شدم،داشتم راه خودمو می رفتم بعد یه آقا وفتی تلاشش واسه جلب توجه بی ثمر دید اومد کوبید به ماشینم از ماشین پیاده شد کلی فحش رکیک داد از اینکه حتی نمی تونستم بهش نگاه کنم چون از شنیدن الفاظ رکیکش خجالت می کشیدم عصبانیم،از اینکه وقتی دستگیره ماشینو گرفته بود و می خواست به زور در ماشین رو باز کنه بعد من ترسیده بودم چون هیچ راهی واسه دفاع از خودم نداشتم عصبانیم!از اینکه تا یک ساعت بعد از رفتنش همه تنم می لرزید عصبانیم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد