*ماه هیچگاه پشت ابر نمی ماند!

فردا روزی است مثل همه روزها،با تفاوتی کوچک!فردا ابرهای ابهام کنار می روند و حقیقتی آشکار می شود،حقیقتی که پنهانش کرده بودم گاهی هم انکارش.آنقدر به همه دروغ گفته ام که خودم هم داشتم باورش می کردم،اما ماه همیشه پشت ابر نمی ماند،فردا ابرهای ابهام کنار می روند و تو سعی می کنم آرامم کنی،می گویی اتفاقی نمی افتد ، می گویی خدا بزرگ است!سعی می کنی قاطعانه و بی تردید کلماتت را ادا کنی ، صدایت نمی لرزد ، بین کلمات هم مکث نمی کنی ولی در پس کلماتت تردید را می شود حس کرد.

از هر چیزی که بدت بیاید سرت می آید ، فردا سرم می آید چیزی که همه عمر از آن بیزار بودم و تو سعی می کنی که آرامم کنی و می گویی اتفاقی نمی افتد ، می گویی خدا بزرگ است!

چند سال پیش حتی برای لحظه ای در باورم نمی گنجید که این چنین شود اما از هر چیزی که بدت بیاید سرت می آید ، فردا سرم می آید چیزی که همه عمر از آن بیزار بودم.

من از گذر این ثانیه ها وحشت دارم!

نظرات 1 + ارسال نظر
علی محمد محمدی شنبه 8 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:47 ب.ظ http://ermes-3.blogsky.com/

چشم مستی که مرا شب همه شب می نگریست
صبح دیدم که به اندازه ی یک ابر گریست

کاش از روز ازل دوست نمی داشتمت
زیر لب زمزمه می کرد و مرا می نگریست

پا به پا کردم و در دل هوس ماندن بود
که تو گفتی که سر درد سرم نیست مایست

آتش خشم پر از قهر تو میگفت : برو
جذبه ی چشم پراز مهر تو میگفت: بایست

کاش ای کاش که بی واهمه میدانستم
راز این چشم به خون خفته ی بیدار تو چیست

گل من بر تو چه رفته است که برروی لبت
دیگر آن خنده ی جادویی بی شائبه نیست

عاشقت هستم اگر چه هدفی بیهوده است
دوستت دارم اگر چه سخنی تکراری است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد