*لباس بره!

دلم سکوت می خواهد ، 

مغزم خوابش می آید ، 

آدمها خیلی حرف می زنند ، 

حرفهای بیهوده می زنند ، 

حرفهای بی سر و ته .

مغزم خسته است ، 

خوابش می آید اما آدمها خیلی حرف می زنند ، 

آدمها دروغ می گویند ،  

من هم این روزها دروغ می گویم ، 

گرگی شده ام که لباس بره پوشیده!

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی شنبه 15 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:05 ق.ظ http://catharsis.blogsky.com/

نه پست قبلیت که در برابر جفای دیگری ، همآغوشی با مرگ رومیخواستی ، نه الان که گرگ شدی در لباس بره . البته جای شکر داره که در لباس بره یی ، چون معلوم گرگ درونت خیلی کوچکه و میشه خوی این بچه گرگ رو عوض کرد .
ممنون از مطلب قشنگت .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد