*...

صدای خورد شدن استخوانهایم را می شنوم

که زیر بار سنگین ثانیه ها له می شوند

کاش برای حماقتهایم مرزی بود

اگر حماقتهایم مرزی می داشت

چراغهای امید را خاموش می کردم

و بی صدا می مردم ...

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 10:58 ب.ظ http://catharsis.blogsky.com/

حالبه که این مدت فقط داریم صدا میشنویم .من هم توی پست قبلی از شنیدن خورد شدن گفتم .
به قول دوستی " : بالاخره تو کوچه ی ما هم عروسی میشه ."

حالا که فعلا اون طرف عروسیه
ممنون از حضورت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد