صدای خورد شدن استخوانهایم را می شنوم
که زیر بار سنگین ثانیه ها له می شوند
کاش برای حماقتهایم مرزی بود
اگر حماقتهایم مرزی می داشت
چراغهای امید را خاموش می کردم
و بی صدا می مردم ...
حالبه که این مدت فقط داریم صدا میشنویم .من هم توی پست قبلی از شنیدن خورد شدن گفتم . به قول دوستی " : بالاخره تو کوچه ی ما هم عروسی میشه ."
حالا که فعلا اون طرف عروسیهممنون از حضورت
حالبه که این مدت فقط داریم صدا میشنویم .من هم توی پست قبلی از شنیدن خورد شدن گفتم .
به قول دوستی " : بالاخره تو کوچه ی ما هم عروسی میشه ."
حالا که فعلا اون طرف عروسیه
ممنون از حضورت