ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
*کاش زودتر بروم سرکار ، وقتی بیکار باشم ساعتها نمی گذرند و احساس بیهودگی می کنم !
وقتی بیکار باشم می نشینم فکر می کنم ، فکرهای مسخره ، فکرهای ممنوعه !
فکر کردن به ممنوعه ها خوب نیست ، فکر کردن به ممنوعه ها می ترساند مرا !
*سرمای قلبم دارد پخش می شود توی تمام تنم ،
به بخاری چسبیده ام و می لرزم ...
*می خواهم اعتراف کنم که پنج شنبه وقتی خوشحالی خواهری و عشقش را دیدم ، ناخودآگاه یاد شب تولدم افتادم ، شبی که توی تنهایی گذشت ، شبی که ساعتها توی کافه نشستم شاید بیاید ، شاید بیاید و یک تبریک خشک و خالی بگوید حداقل ، شبی که نیامد ، شبی که حتی تلفن نکرد ، شبی که من بغض کردم و غصه خوردم . باید اعتراف کنم که پنج شنبه با یادآوری تولد خودم غمگین شدم و بعدش به خاطر ناراحتیم عذاب وجدان گرفتم .
.......
عذاب وجدان نداشته باش.....
آدم ها حق دارن به نداشته ها و ناراحتی هاشون فکر کنن...... : (
چقدر درک کردم این پست و شیما.....
عذاب وجدانم شاید واسه اینه که نباید تو شادی های خواهرم یاد غمهای خودم بی افتم
که متاسفانه این روزها داشته هاش زیاد منو یاد نداشته های خودم می ندازه ، با اینکه عمقاً از داشته هاش خوشحالم ...
یک آهنگی دارد شاه.ین نج.فی به اسم متنفرم:
همان اولش که میگوید : من صادقانه روز تولدم بغض میکنم....
دقیقا من را میگوید
من از تولدم و تولدهایم متنفرم
نشنیدم این آهنگ رو !!
من امسال اینجوری بودم و شاید سالهای بعد ...
عاصی تولدت امسال فرق داره با همیشه ، حالا ببین
حاضرم همیشه بیایم و به تو تبریک بگویم حتی روزهایی را که روز تولدت نیست
کافه ای را که گفته بودی رفتم
خوب بود
دوست دارم با هم برویم
هستی؟
ممنونم دوست خوبم
خوشحالم که از کافه خوشت اومد
خوشحال می شم
متأسفم واسه حال بدی که دارید !
این نیز بگذرد !
از بیکاری متنفررررررم!
همچنین من
حست رو میفهمم.
فکر کردن به ممنوعه ها ممنوعه، ولی من سرکار هم باز فکر میکنم.
از کافه بیزار بودم. اما مدتیه تنها جاییه که آرام فکرهای درهمم شده.
منم این روزا حالم تو کافه بهتره