*مکالمه دوست داشتنی!

دیشب یک ساعتی شاید هم بیشتر با پسرخاله ام صحبت کردم ، 

دلم تنگ تر شد ! 

دلم خواست آنجا باشم ، 

با اینکه سرد است ، 

با اینکه حتی توی خانه باید جوراب پشمی پوشید و لباس گرم ... 

حرف زدن با او حالم را خوب می کند ، 

از همه چیز می گویم ، 

حتی از حرفهایم با خودم ، 

حتی حرفهایی که نمی شود اینجا گفت !!!

نظرات 6 + ارسال نظر
عاصی دوشنبه 24 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 12:25 ب.ظ http://asysepidshortpost.blogsky.com


گاهی تحمل سرما به عشق گرمای دلها خیلی میچسبه

واقعاً

خان دوشنبه 24 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 12:46 ب.ظ

همه باید تو زندگیشون یکی رو داشته باشن که بتونن باهاش حرف بزنن،همه جور حرفی.
حتی حرفای یواشکی
حرفای قرمز،آبی،سبز و...
نترسن وبعدش یه نفس عمیق ویه آخیش از ته دل

من این پسرخاله رو دارم ، اما دوریم از هم و فقط یکشنبه ها که تعطیله می تونیم با هم حرف بزنیم

مگ دوشنبه 24 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 12:49 ب.ظ

پسر خاله ی دیگه ت ؟
یا همون آقایی که اینورا سمت ماست ؟ یا ....
شیمااا ... دلم می خواد ببینمت الان که بی کاری بیا می دونم خیلی زود دوباره سرت شلوغ میشه

یه پسرخاله دیگه
اینجا نیست ، دوریم از هم
شاید آخر هفته بیام اگه اتفاقی نیوفته

مهدی دوشنبه 24 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 12:50 ب.ظ http://catharsis.blogsky.com

خوش به حالت که همچین پسرخاله یی داری

مگهان دوشنبه 24 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 09:32 ب.ظ

من خاله می خوااام !
پسر خاله هممم : )
وااااای ایشالا بشه ببینمت

زهرا سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 12:47 ب.ظ

فامیل خوب نعمتی است .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد