*آرزوی پارسال

دارم یه جلیقه می بافم براش ، سورمه ای رنگ و یقه هفت . موقع بافتنش یه جاهایی لبخند رو لبهامه ، همون وقتایی که دارم تصورش می کنم که جلیقه رو پوشیده و داره از سلیقه م تعریف می کنه یا جلو دوستاش می گه اینم از هنرهای دستِ شیما خانمه . چند وقت قبل هم که براش به کیف چرم دوخته بودم اینقدر از کارم تعریف کرد که باور کردم که کارم خیلی خوبه و الان دارم به این فکر می کنم که چقدر آدمها با هم فرق دارند ، یکی مثل س. میشه که چند سال تمام تلاشش رو کرد که اعتماد به نفسم رو بگیره و پاهاش رو روی سرم بذاره و بالا بره و یکی هم میشه مثل او !

از صبح اتفاقات پارسال توی سرم چرخ می زنه ، حال الانم آرزوی پارسال منه . آدمها معمولا به آرزوهاشون می رسند اما از اونجایی که گاهی پیش میاد که آرزوها بعد از برآورده شدن به شیرینی قبلش نباشند یادشون میره که اتفاق امروز آرزوی دیروزشون بوده و من خوشحالم که یادم نرفته آرزوی پارسالم رو ؛ حتی اگه به شیرینی آرزوش نباشه ...

نظرات 4 + ارسال نظر
مگ یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1393 ساعت 01:08 ب.ظ

خوشحالم که می دونی آرزوی این لحظه ها رو داشتی یه روز ...

خدایا شکرت واسه این لبخند ها و حس های ذوق شیما ...
ببین ته تهش که هیچی هم نباشه ها ، همین که یکی تونسته بهت اعتماد به نفست رو برگردونه تا حدی ...باید واقعاً خدا رو شکر کنی

من بلد نیستم ببافم ! می دونستی ؟

بیا خودم یادت می دم

یک حـــــــــــوا یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1393 ساعت 01:53 ب.ظ http://f022.blogsky.com

الان هی دارم به خودم میخندم . . . اصلا به اون شالگردنه

شالگردنه خیلی هم خوشگله همه جا هم همراهمه
عطر تو رو داره هنوز که بهم آرامش میده
هدیه ناقابل شما رو فرصت نکردم پست کنم

عاصی یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1393 ساعت 02:36 ب.ظ http://asysepidshortpost.blogsky.com

به به
اون لبخندای نخودکیتو خریدارم!!

mika یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1393 ساعت 04:57 ب.ظ http://mika-majd.blogfa.com

سلام خدا رو شکر حالا اونیکه شاید به آرزوش نرسه چکار کنه؟؟؟
خوشحالم که خوشحالی واقعا از ته دلم میگم

حتما حکمت بوده که به آرزوش نرسیده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد