*دردهای او ، غم های من ...

توی همین چند ماه اینقدر پیر شده که دلم می گیرد ، اینقدر که من به خاطر اشتباهتش عذاب وجدان می گیرم ، اینقدر که به خاطر تفاوتهایمان بغض می کنم ، اینقدر که دلم می خواهد همه چیز جور دیگری بود ...

اما صدایی درونم می گوید تو نمی توانی ناجی همه دنیا باشی ...

اما باز هم بغض می کنم و دلم می گیرد به خاطر پیر شدنش ، به خاطر دردهایش و عذاب وجدان می گیرم به خاطر تفاوتهایمان ، عذاب وجدان می گیرم حتی به خاطر اشتباهات او ...

نظرات 2 + ارسال نظر
عاصی شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 12:56 ب.ظ http://asysepidshortpost.blogsky.com

تجربه ثابت کرده هرچقدر بیشتر دلت بسوزه
بیشتر کمک کنی
بیشتر غصه بخوری و مراعات حالشونو بکنی
متاسفانه
احتمال گرفتن نتیجه ی عکس خیلی بیشتره

ولی من حالم خوب نیست

عاصی شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 01:32 ب.ظ http://asysepidshortpost.blogsky.com

یدونم حالت خوب نیست
حق داری
نبایدم باشه
اما بدون که اولویت همیشه باید خودت باشی

می دونم ، اما سخته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد