ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
به طرز عجیبی غیر قابل تحمل شده ام ، آنقدر که تحمل کردنم حتی برای خودم سخت شده . مدام احساس خستگی دارم ، در اکثر مواقع ابروهایم گره دارد و خندیدن برایم تبدیل شده به یکی از سخت ترین کارهای دنیا ! آنقدر که برایم یک تونیک زرد خریده که رویش اسمایل لبخند دارد ، چشمهایش ستاره است و لبخندش یک پرانتز رو به بالا . دیروز می گوید خریدن آن تونیک برای اسمایل خنده اش بود می خواستم که بخندی اما انگار بی فایده بود ... کاش زودتر این روزها بگذرد ، این روزها ، بوی عید ، شلوغی خیابان ها ، حتی خانه تکانی برایم تداعی کننده درد و تنهایی ست ... کاش زودتر این روزها بگذرد...
حالا به تمام اینایی که گفتی دندون درد رو هم اضافه کن ببین من چجوری م الآن
من هم موافق گذشتن این روزهام . ولی یادمون باشه چشم خیلیهابه همین انقباض ماهیچه های کنار دهان ماست .
امیدوارم به زودی خنده یی از سر رضا برلبهات بشینه .
اما فکر نکنم خیلی هم فرقی داشته باشه