*مشاور فهیم !!!

این ماه حقوقمان را خیلی دیر می دهند ، شاید هم بگذارند توی مرداد حقوق دو ماه را با هم بدهند ! بی پولی و قسط و قرض های عقب افتاده حالم را بد می کند ، بعد یک بنده خدایی هست که رویش به سنگ پای قزوین گفته زکی !!! حالا خوب است ماه گذشته نصف حقوقم هزینه سفر خارجه ایشان شد ، برای بهتر شدن روحیه اش ! بعد می گوید : 

"حقوقت را خودت نگرفتی که یک وقت خرج نکنی ! زرنگی هم حدی دارد !!! پولهایت را داری جمع می کنی بروی سفر خارجه !!!"

می خندد و اینها را می گوید اما حالت صحبتش کنایه وار است !

مادرم همیشه می گوید :‌

"گاوهای یک طویله اگر همخو نشوند هم بو می شوند." 

هنوز هیچی نشده دارد می شود شبیه همسر بعد از این ! گنده گو و طلبکار ! گرچه همیشه طلبکار بود ، زبانش هم تلخ بود اما حالا بدتر شده ، یعنی استعدادش شکوفا شد به لطف همسر بعد از این !!!!

وقتی خوب فکر می کنم می بینم مشاور بیچاره هم خیلی بی راه نگفته که این دو نفر خوشبخت می شوند با هم ، بعد من نشستم متهمش کردم به بی سوادی !!! در و تخته بودنشان را فهمیده بود که قاطعانه نظر می داد ...

خدا را شکر اتفاقات دیشب نگرانیم برای آینده نامعلومش برطرف کرد...

نظرات 1 + ارسال نظر
آنا سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 12:44 ب.ظ http://aamiin.blogsky.com/

بعصی آدم ها اصلا آدمو از هر چی محبت و دوستی و فامیلیه پشیمون می کنند به خدا. یعنی یک بار که بهشون دست بدی دفعه بعد باید سند خونه ات را بدی.

قضیه لطف مکرر و وظیفه مسلمِ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد