*رویاهای شیرین!!!!!

*امروز از آن روزهاست !!!! از صبح که آمده ام مورد التفات مدیریت محترم عامل و خانواده عزیزشان قرار گرفته ام. 

این روزها که کلا حالم خوب نیست ، این اتفاقات بدترم می کند.

این روزها مدام به از خودم می پرسم اصلا چرا زنده ام ؟؟؟!


*دارد کمرنگ می شود ، خیلی کمرنگ !!!

چیزی نمانده تا سکوت،

تا سقوط فاصله ای نیست ...


*دنبال بهانه می گردم برای زندگی ، بعد مغزم شروع می کند به خیال پردازی ! توی خیالم به دخترم فکر می کنم ، یک دختر سبزه ، فرفری و شیرین زبان ! توی خیالم همسرم مهربان و پدر نمونه ای ست !!! کمی از خیال پردازی هایم را برایش می گویم ، می خندد ، از خنده اش دلخور می شوم و از رویاهایم متنفر  ... حالا خوب است عمر شیرین بودن این رویاها برایم خیلی کوتاه است ...

نظرات 3 + ارسال نظر
مگهان شنبه 13 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 01:09 ب.ظ

...

منم خیلی خیال پردازی می کردم یه روزی ...
الان دیگه نه ، ولی باز گاهی میاد سراغم ! هیچ وقت نفهمیدم حالمو خوب می کنه خیال پردازی یا بد!

بعضی وقتا خوبه ، بعضی وقتا بد

مهدی شنبه 13 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 04:30 ب.ظ http://catharsis.blogsky.com

فکر برف دی ماه تو این گرمای تابستون اگه خنکمون می کنه رویاهامون هم حالمون رو خوب میکنه ولی با این حال تاثیر زیادی رو امیدواریمون داره

دیگه دی ماه برف نمیاد!

آنا شنبه 13 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 09:45 ب.ظ http://aamiin.blogsky.com/

من هم یک دخترکوچولو داشتم که تو خیالم باهاش حرف می زدم. حتی موهاشو شونه می کردم. براش لباس درست می کردم ... ای روزگار.
غصه نخور. بعضی آدم ها رویا را نمی فهمند. تو یک قوطی کنسرو زندگی می کنند.

شایدم می فهمن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد