*می روم سفر!

بالاخره می روم سفر . رفتن به شمال انتخاب من نبود اما ظاهراً گزینه ی دیگری هم وجود نداشت . سفر کردن را دوست دارم و همیشه وقت سفر هیجان زده ام ، اما حالا هیچ احساسی ندارم. فقط امیدوارم که خوش بگذرد و حال و هوایم عوض شود ، جاده هم خیلی شلوغ نباشد ...


نظرات 3 + ارسال نظر
sima چهارشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 04:50 ب.ظ http://flower-ss.blogsky.com

می دانم چشمانت با من چه میکند

فقط وقتی که نگاهم میکنی

چنان دلم از شیطنت نگاهت می لرزد

که حس میکنم چقدر زیباست

فدا شدن برای چشمهایی

که تمام دنیاست


یه سری به وب ما هم بزن

تبادل لینک

به نظرم اصلا مهم نیست وبلاگت چند تا خواننده و چند تا کامنت داشته باشه ، مهم اینه که نوشتن حالت رو خوب کنه ، مهم اینه که بتونی چند تا دوست وبلاگی خوب داشته باشی
می دونم که احتمالاً این جواب رو نمی خونی اما ای کاش بدون خوندن پست هام واسه م کامنت نمی ذاشتی...

مهدی چهارشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 09:06 ب.ظ http://catharsis.blogsky.com

کار خوبی میکنی

ممنون

سیما جمعه 27 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 01:37 ق.ظ http://mehmanesarzade.blogsky.com/

انشالله سفر خوش بگذره
تازگی یه طنزی خوندم که تو همین گروه های اجتماعی ردوبدل می شد، نوشته بود ما ایرانیا تنها مردمی هستیم که میریم سفر تا استراحت کنیم اما تا از سفر برمی گردیم باید دوروز خستگی همون سفر رو در کنیم
یه چیزی شبیه این بود
امیدوارم برای شما اینطور نباشه و نیاز به خستگی درکردن مسافرت نداشته باشید

منم امروز بدم نمی اومد صبح یکی دو ساعت بیشتر می خوابیدم ولی خدا رو شکر شاد و پر انرژیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد