*ناخودآگاه

صبحم را با یک پیامک تبلیغاتی شروع کردم:

"به همسر یا دوست خود شک داری؟خیانت؟هک 100% تلگرام در سایت زیر..."

اول متعجب شدم و بعد هم خنده ام گرفت. بعد از تبلیغاتِ تقویت قوای جنسی چشممان به این مدلیش روشن شد.

آن سر دنیا اپل حاضر نمی شود حتی قفل گوشی یک تروریست را باز کند، بعد اینجا پیامک می فرستند و سرک کشیدن به حریم شخصی آدمها را تبلیغ می کنند.

نمی دانم شاید حرکت اپل شویِ مشتری مداری یا رازداری باشد و پیامک تبلیغاتی ما فقط برای بالا رفتن آمار ورود به یک سایت، اما من حرکتِ حتی نمایشی اپل را بیشتر می پسندم.

همین اتفاقات به ظاهر پیش پا افتاده می تواند نقش موثری در فرهنگ سازی یک جامعه داشته باشد.

اینکه اکثر تبلیغات شبکه های ماهواره داروی تقویت قوای جنسی باشد، حتی اگر هیچ کس بی خود و بی جهت از این داروها استفاده نکند، حتی اگر خیلی ها از جمله خودِ من همه شان را مسخره کند،اما  یک جایی در ناخودآگاه آدم اتفاقاتی می افتد. ناخودآگاه آدم همه چیز را ثبت می کند و یک جایی که خودمان هم نمی دانیم کجاست قد علم می کند.مثلاً شاید یک جاهایی که نباید، مهم بودن قدرت جنسیمان را یادآوری کند.

اینکه همه فیلم هایی که ساخته و پخش می شوند حول محور خیانت بچرخد، حتی اگر همه آنهایی که می بینند را  از موضوع خیانت متنفر کند، حتی اگر قبح و زشتیش را به حدِ اعلا نشان دهد، اما یک جایی در ناخودآگاه آدم اتفاقاتی می افتد. ناخودآگاه همه چیز را ثبت می کند و یک جایی که خودمان هم نمی دانیم کجاست قد علم می کند. مثلاً شاید یک جایی که نباید آموزه هایش را رو کند، یاد بدهد که چطور می شود خیانت کرد.


این روزها بیشتر مراقب خودمان، کارهایمان و ناخودآگاهمان باشیم.

نظرات 7 + ارسال نظر
آنا چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 02:27 ب.ظ http://cafeteria.blogsky.com

خیانت به غریزه آدم ها وابسته است. خودآگاه یا ناخودآگاه، چطوریش را بدون یاد گرفتن هم می داند. همه ما میدونیم.

اما به نظر من اکتسابیِ و غریزی نیست

نیما چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 06:00 ب.ظ http://sunray.blogsky.com

در همین راستا شمال تهران یک شغل جدید پیدا شده برخی موتور سوارهایی که تو پیک موتوریهای شمال تهران کار میکنند از طریق آشناهاشون در آرایشگاه های زنونه همون مناطق با ارقام یک میلیون تا پنج میلیون تومان توسط خانمهایی که به همسرشون شک دارن یا دنبال طلاق هستند استخدام میشوند تا شوهراشونو بپان که آیا بهشون خیانت میکنند یا نه!

واقعا ؟؟؟

"رفتن" که بهانه نمیخواهد ،
یک چمدان میخواهد از دلخوریهاى تلنبار شده و گاهى حتى دلخوشیهاى انکار شده ...

رفتن که بهانه نمیخواهد وقتى نخواهى بمانى ، با چمدان که هیچ بى چمدان هم میروى !

"ماندن" اما بهانه مى خواهد ،
دستى گرم، نگاهى مهربان، دروغهاى دوست داشتنى،
دوستت دارمهایى که مى شنوى اما باور نمى کنى،
یک فنجان چاى، بوى عود، یک آهنگ مشترک، خاطرات تلخ و شیرین ...

وقتى بخواهى بمانى ،
حتى اگر چمدانت پر از دلخورى باشد خالى اش مى کنى و باز هم میمانى ...

میمانى و وقتى بخواهى بمانى ، نم باران را رگبار مى بینى و بهانه اش مى کنى براى نرفتنت !

آرى ،
آمدن دلیل مى خواهد
ماندن بهانه
و رفتن هیچکدام ......

پیک پنج‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 08:58 ق.ظ

خیلی موضوع رو خوب طرح کردی.
بعضی چیزها رو عموما بد میدونن و اصلا مضحک!در حالی که به طور ناخودآگاه توی ذهن ایی که نباید اثر خودش رو میذاره و این میشه فاتحه خوندن توی دنیایی که میتونستیم بهتر بسازیم!

و من گاهی خیلی نگران آدم ها و جامعه مون میشم

گربه تنها پنج‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 10:35 ق.ظ

قدیم بعضی از صحنه های فیلم را سانسور میکردیم .... الان باید تبلیغ را سانسور کرد

من با سانسور موافق نیستم، باید یه موضوع درست عنوان بشه، باید ذهن جامعه به سمت درستی بره

نیما پنج‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 10:40 ق.ظ http://sunray.blogsky.com

واقعآ.

شمال شهر رفتن بهانه میخواد

وقتی که برای یه مش موی کوتاه باید چند صد هزار تومان هزینه کنی

برای یه رنگ ابرو باید تراول آماده کنی ..

وقتی عادت کنی و دیگه نتونی جایی به غیر از شمال تهران زندگی کنی!

یه سفر ساده با دوستات بخوای بری چند میلیون هزینه داشته باشه..

آری
رفتن دلیل میخواهد
گرفتن مهریه بهانه!
و آمدنی که شاید بخاطر یک مشت دلار بود .......

sara شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 11:22 ق.ظ http://Www.commaa.blogsky.com

ازون پیامک تبلیغاتی برای منم زیاد میاد:)) من فکر میکنم دوتاش یجور تبلیغه، اپل به شیوه صحیح و اینم شیوه صد درصد غلط.. اصلا ادم خندش میگیره.. من تصمیم گرفتم موتور بخرم برم تهران زاغ سیا چوب بزنم:|

بیا شریکی کار کنیم
یه وقتهایی من می رونم تو عکس و فیلم بگیر
یه وقتایی تو برون من عکس فیلم می گیرم
به طور متوسط ماهی 3 تا پروژه بگیریم نفری 2-3 تومن کاسبیم
هم یه جورایی مسئله فانه هم بیشتر در میاریم

گربه تنها شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 04:49 ب.ظ

بحث از سانسور طنز آن بود ... نه این که به سانسور باور داشته باشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد