-
*پرسش و پاسخ
شنبه 8 آذرماه سال 1393 14:22
امروز باید به یه پرسش ، پاسخ بدم که دلم نمی خواد ! هنوز مطرح نشده یعنی می تونم امیدوار باشم که تا چهار ساعت دیگه هم عنوان نخواهد شد ؟!
-
*سلامتی
شنبه 8 آذرماه سال 1393 13:11
ناهار رو از خونه آوردم ! رژیمی ، بدون روغن و سالم ... خداحافظ غذای چرب چیلی !!! سلام سلامتی
-
*حسرت
شنبه 8 آذرماه سال 1393 09:26
کینه از یه آدم روی قلبم سنگینی می کنه ، اما نمی تونم ببخشم ! حسرت داشتن چیزهایی که می تونستم داشت باشم و اون با خودش برد نمیذاره فراموش کنم ، نمیذاره ببخشم ! کینه از یه آدم قلبم رو سیاه کرده و من می خوام که ببخشم ، اما نمی تونم ببخشم ! وقتی دلتنگ شیمایی می شم که اون با خودش برد !
-
*گناه!!!
پنجشنبه 6 آذرماه سال 1393 23:36
از شرق تا غرب تنها به این فکر کردم که اگر کسی قابل دزدیدن باشد ، از گناه دزد کم می شود ؟ از شرق تا غرب گریه کردم ، نه برای آدمی که دزده شد ! برای خودم اشک ریختم ، برای آرزوهایی که چند سال پیش دفنشان کردم ، برای باورهایم که یک شبه فرو ریختند ، برای مرگ اعتمادم اشک ریختم ، برای کشته شدن اعتماد به نفسی که دیگر زنده نشد ،...
-
*اولین و آخرین ...
پنجشنبه 6 آذرماه سال 1393 10:32
*اول اینکه از جایی که رفتم واسه مصاحبه زنگ نزدند و این یعنی اینکه مقبول واقع نشدم ! اینقدر اون روز حرص خوردم که یه کم تیپم غیر رسمیِ اون وقت کارمندهای اون شرکت همه قرتی ، مانتوها کوتاه و رنگی و همگی با شال و روسری بودند ! *دیروز از ظهر تا عصر با دوست عزیزم بودم ، برنامه کرج رفتنشون کنسل شد ، با هم رفتیم ناهار خوردیم ،...
-
*فکر کنم نمی دونه که ...
چهارشنبه 5 آذرماه سال 1393 09:31
*هوا خیلی خوبه ! دیشب قدم زدیم و لذت بردیم ، بارون نم نم بود ، هوا هم زیاد سرد نبود ، آلوده هم نبود ! دستاش سرد بود ، حالش زیاد خوش نبود اما بازم خوب بود . صدای بارون خوبه و خوبه این سکوت ! *چند تا پست نوشتم که همه رفت تو چرکنویس ، چون حال خوشم یهو ناخوش شد با شنیدن صدای دوست عزیزم که داشت گریه می کرد . می خوام...
-
*مصاحبه 2 !
سهشنبه 4 آذرماه سال 1393 10:48
*دیدن دوست دوران دبیرستان بعد از یک سال و اندی با اینکه کوتاه بود ، با اینکه همراه با همسر و فامیل همسر بود ، اما حال منو خیلی خوب کرد ! *دارم میرم واسه مصاحبه ، الان آدرس گرفتم ، فقط مسیرش خیلی واسه من چپ اندر قیچیه ! حالا تا ببینیم چی پیش میاد و خدا چی می خواد ... *صدای بارون هم که عالیه !!! و من بدون چتر می خوام...
-
*یک محبت مرغوب!
سهشنبه 4 آذرماه سال 1393 08:52
*قرار بود پروژه زیرگذر عابرپیاده میدون آزادی 60 روزه جمع شه اما با اینکه 65-66 روز گذشته ظاهراً که هیچ پیشرفتی نسبت به 50 روز پیش نداشته و این چیزی که من میبینم حداقل صدوپنجاه شصت روز دیگه کار داره و این یعنی حداقل پنج ماه!! و باز این یعنی حداقل پنج ماه دیگه بنده هفته ای شش روز ، صبحها تو ترافیک شدید و مزخرف باشم !...
-
*دوربین مدار بسته از نوع مخفیش
دوشنبه 3 آذرماه سال 1393 12:13
از صبح تنهام ، از صبح آهنگ شاد می ذارم و به حالت نشسته کمی قر میدم حالا دارم به این فکر می کنم اگه آقای پ. دوربین مداربسته مخفی داشته باشه چقدر موجبات شادیش رو فراهم کردم الکی ! آخه چند وقت پیش از مدیرعامل یه شرکت شنیدم دوربین مداربسته مخفی داشته و یکی از کارمنداش که از قضا کلید داشته روزهای تعطیل می اومده اونجا و بی...
-
*مصاحبه!!!
دوشنبه 3 آذرماه سال 1393 11:08
دایی جان تماس گرفتند و فرمودند الان برم واسه مصاحبه !!! روم نشد بگم امروز اصلا تیپم مناسب نیست ، یعنی من بدون اینکه شرکت بخواد همیشه بسیار مثبت میام سرکار ، یعنی تیپ می زنم اداری در حد بنز ! اما امروز نمیدونم این چه کاری بود کردم ؟! مثلا می خواستم کمی متفاوت باشم روحیه م عوض شه ، اونوقت از شانس قزم قورتکی یا شایدم غزم...
-
*یک تشکر ویژه !
دوشنبه 3 آذرماه سال 1393 09:12
یعنی من موندم تو کار خدا ! با وجود اینهمه آدم کی وقت می کنه اینقدر زود مسئله طرح کنه و امتحان بگیره ؟؟! بنده همین دیروز موقع مطالعه این پست وبلاگ عاصی جان ابراز کردم که هیچ از پارتی بازی و این حرفا خوشم نمیاد و بعد هی تو دلم گفتم آفرین شیما ، تو چقدر خوبی !!! جایی که کار می کنی و خودت پیدا کردی و این خودتی که تلاش می...
-
*ماندگاری!!!
یکشنبه 2 آذرماه سال 1393 16:37
*وقتی به حال دیروزم تو این ساعت فکر می کنم ، می فهمم هیچی تو این دنیا موندنی نیست ... *تازه اول هفته س ، اما من اینقدر خسته م که دلم میخواد فردا نیام سرکار ! مخصوصاً که اینا به تنها چیزی که فکر نمی کنن اینه که زندگی به سبک فتوسنتز هم تا یه جایی جواب می ده به خدا !!!! *دلم هوای شیراز رو کرده و حافظیه ، کاش یه کم...
-
*یا ...؟!
یکشنبه 2 آذرماه سال 1393 14:03
آرامش عجیبی دارم !!! نمی دانم آرامش قبل از طوفان است یا ...؟!
-
*خورشید خانم کجا؟!
یکشنبه 2 آذرماه سال 1393 11:06
هوا چرا آفتابی شد ؟؟!! صبح چتر برنداشتم که عصر با خودم عاشقانه زیر بارون قدم بزنم !!!
-
*به بلندی موهایم ، به تلخی سکرآور شراب ...
شنبه 1 آذرماه سال 1393 16:10
عجیب دلم تکیه کردن می خواهد ، تکیه بر شانه های محکمی که یقین داری فرو نمی ریزد ، دیگر نمی توانم ادای ایستادگی درآورم ، دیگر توان ایستادن ندارم . پریشب خواب دیدم موهایم خیلی خیلی بلند شده و به رنگ شراب است ! می گویند تعبیر می شود به غم ، غم هایم به بلندی موهایم ، و به تلخی سکرآور شراب ...
-
*آرزوهای ...
شنبه 1 آذرماه سال 1393 12:53
دلم میخواهد گوشیم را بگذارم روی سکوت و بعد پرتش کنم ته کیفم و تا عصر هم سراغش نروم ! دلم میخواهد یادم برود که ظهر شده و تو دیگر بیدار شدی ! دلم میخواهد عصر وقتی از ته کیفم گوشیم را در می آورم تعداد زیادی تماس از دست رفته داشته باشم و چندتایی پیامک ! دلم میخواهد یادم برود که نیستی !
-
*دست پیش!!!
شنبه 1 آذرماه سال 1393 11:48
بعضی ها هم هستند که دست پیش می گیرند یک وقتی پس نیوفتند !!! و ما از پس افتادگانیم ، شما پیش باش ...
-
*حس بد!!!
شنبه 1 آذرماه سال 1393 10:52
-
*مانده : 65.230 ریال !!!!
پنجشنبه 29 آبانماه سال 1393 14:05
*آقای میم و خانم شین ممنونم که این هفته سفر به بلاد کفر رو انتخاب کردید ! یادآوری این قضیه مشت محکمی بود به ذهن بدبین من ! *زندگی به سبک فتوسنتز اجرا می شود ! وقتی آقایان به روی خودشون نمیارن که دو ماهه حقوق ندادند ! ته کارت ملی رو دیروز نون کشیدم مانده : 65.230 ریال
-
*کافه مهربان
چهارشنبه 28 آبانماه سال 1393 16:04
کاش زودتر تمام می شد این روز کاری ، انگار نه انگار که دیشب ساعت هشت و نیم خوابیدم ، انگار نه انگار صبح نیم ساعت هم دیرتر از هر روز بیدار شدم ، بسیار خسته ام ! دلم کافه مورد علاقه ام را می خواهد ، آن صندلی دنج گوشه دیوار ، یک لیوان چای ، چند تایی کنت پاور ، یک کتاب ، دفترچه ام و خودکار ، به جهنم که هیچ هم صحبتی نیست !...
-
*تعطیلات!!!!!
چهارشنبه 28 آبانماه سال 1393 11:41
حالم خوب نیست ، آخر هفته ام با تنهایی و بی برنامگی شدید خواهد گذشت !
-
*یه سوال؟!
سهشنبه 27 آبانماه سال 1393 12:22
چطور میشه به والد درون گفت اینقدر حرف نزنه؟ نمی خوام هشدار بده ! نمی خوام نصیحت کنه ! خسته م خیلی زیاد !!!! حتی اگه به روی خودم نیارم و مدام با خودم تکرار کنم : "من خیلی خوشبختم ! " از گذر ثانیه ها می ترسم...
-
*لطف مکرر!!
دوشنبه 26 آبانماه سال 1393 15:37
معمولاً خیلی کم پیش میاد که از اطرفیانم چیزی بخوام و متنفرم از اینکه جوابم نه باشه !! اما انگار با این اخلاقم باعث شدم اطرفیان هیچ احساس مسئولیتی در مقابلم نداشته باشند ! لطف مکرر میشه وظیفه مسلم ، نقشت گم میشه و جایگاهت هم فراموش میشه ...
-
*غرغرهای من!!!
دوشنبه 26 آبانماه سال 1393 10:56
*چرا اون قسمت از مغز من که مربوط به یادگیریِ زبانِ جلبک زده ؟! چرا همه همکارهام ترک هستند و مدام باهم ترکی حرف می زنند ؟! چرا گاهی یادشون می ره که من ترکی بلد نیستم با منم ترکی صحبت می کنند ؟! *نمیدونم هوای شرکت گرمه یا من تب دارم ؟! گرمم میشه عرق می کنم ، بعد سردم میشه می لرزم ! از صبح یه مقدار هم بی حالم و فقط خدا...
-
*آقای پ. ، خیلی مزخرف!!!
یکشنبه 25 آبانماه سال 1393 11:18
حالم از این شرکت کوفتی بهم می خوره ، وقتی رئیسم آقای پ. میخواد به هر طریقی اشتباهت خودش و دوستانش رو گردن من بندازه ! داستان از این قراره که دیروز دو تا استعلام توسط من و با نظارت آقای پ. آماده شد و روی میز همکارم گذاشته شد ! ایشون دستور دادند که صبح همکارم استعلامها رو پست کنند (چون معمولا خودشون لنگ ظهر تشریف فرما...
-
*زندگی به سبک فتوسنتز!!!
یکشنبه 25 آبانماه سال 1393 10:03
همین امروز و فرداس که باید دنبال آموزش شیوه زندگی به سبک فتوسنتز باشم! بیست پنجم آبانه اونوقت من هنوز حقوق مهرماه رو هم نگرفتم!!!! حالا خوبه حقوق مهرماه من به خاطر سفر طول و درازم نیم چندرغازه و واسه پرداختش خساست به خرج میدن وگرنه چی می شد خدا می دونه؟؟!!!
-
* همکار نا محترم!!!
شنبه 24 آبانماه سال 1393 12:43
همکار (محترم) آقای پ. خیلی بیشعوری! هر چقدر هم که از اعتیاد بدی بگی و آدمهای معتاد رو احمق بدونی ، بازم هر حتی احمقی قیافه ت رو ببینه می فهمه همه عمرت رو یا نئشه ای یا خمار !! هم مهربونیات خرکیه ، هم نامهربونیات بیشعوری! حالم ازت بهم می خوره... *شیمایی که دلش میخواد همه اینا رو تو صورت یارو بگه...
-
*نیش کلام!
شنبه 24 آبانماه سال 1393 11:53
به شدت دارم تلاش می کنم با زبونم به یکی که حقشه نیش بزنم ! اما نمی دونم یارو رویین تنه نیش هام اثر نداره!؟ متوجه نیش کلام نمی شه؟! متوجه می شه به روی خودش نمیاره ؟!
-
*بوق ستیزی!!!!
شنبه 24 آبانماه سال 1393 08:50
اگه من رئیس راهنمایی و رانندگی می شدم دستور میدادم که ماشین هایی رو بوق می زنند الکی رو جریمه کنند اونم سنگین ! تا سه بار جریمه ، بعد اگه جواب نداد ماشین یک هفته باید می رفت پارکینگ ! آقا یعنی چی که بعضی ها از وقتی استارت می زنن تا وقتی ماشین رو خاموش می کنند به بهانه های مختلف دستشون رو بوقه ؟؟! نه واقعا ؟! واسه سوار...
-
*تکنولوژی
جمعه 23 آبانماه سال 1393 01:45
این تکنولوژی هم خیلی خوب است گاهی وقتها! مثل امشب که وسط اتوبان شیخ فضل الله دلمان آهنگ عروس و دامادی ستار را خواست و آقاهه با جستجویی چند دقیقه ای و پیدا کردن آهنگ بسیار خرسندمان کرد و بسیار متشکر شدیم از اینترنت نسل جدید ایرانسل و تصمیم گرفتیم دیگر با هر بار رسیدن پیامک های تبلغاتی فحش به هفت جد و آبادش ندهیم!!! این...