*تنفر ربطی به تفاوت ندارد!

تظاهر به دوست داشتن کسی که به تازگی وارد جمع خانوادگیمان شده، برای من که هیچ استعداد، علاقه و دلیلی برای این امر نمی بینم یکی از سختترین کارهای دنیاست.

از آدم هایی که برای بالا رفتن اعتماد به نفشسان دیگران را مورد تمسخر قرار می دهند، بیـــزارم.

از آدم هایی که کلفت بار دیگران می کنند، بیـــــــزارم.

از آدم هایی که مبنای زندگیشان دو دو تا چهارتاست،حتی برای رفاقت هایشان، حتی برای عشقشان، بیـــــزارم.

از آدم های خودشیرین بـــیزارم.

از آدم های دو رو بیـــــزارم.

از آدم های گنده گو بیـــــزارم.

حالا هی مامان بگوید : "خُب طرز تفکرتان با هم فرق می کند. همه مثل هم نیستند خُب! "

طرز فکرِ من با خیلی های دیگر هم فرق می کند که خیلی هم دوستشان دارم اما این آدم را نمی توانم دوست داشته باشم.

خواهرم را خیلی دوست دارم، شاید اگر خوشبخت بودنش را حس می کردم می توانستم بر تنفرم غلبه کنم اما او با تمام تلاشی که برای پنهان کردن نگرانی هایش دارد موفق نیست.

غم هایش و اشک های گاه و بیگاهش منزجرترم می کند....