*خداحافظ دکتر "ش"

همین حالا آقای دکتر "ش" آمد برای خداحافظی، حالش یک طوری بود، صدایش می لرزید، شاید از عصبانیت بود، شاید هم از ناراحتی!

با اینکه بودنش را دوست نداشتم اما از رفتنش دلم گرفت. به بچه هایش فکر کردم ، به همسرش ، به خودش و به فرداها.

شاید خیلی زود برود سرکار ، شاید خیلی بیکار نماند ، شایدبرود  یک جای دیگر که از اینجا خیلی خیلی بهتر باشد اما امشب قطعاً شب سختی خواهد داشت و فردا سخت تر خواهد بود...

نظرات 6 + ارسال نظر
مگهان سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 04:42 ب.ظ

:(

...
چه دردناکه بیکار شدن مردها حتی برای یک روز......

آره بیکار شدن مرد سخته

Sara سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 05:13 ب.ظ http://motevalede-december.blogsky.com

چرا رفت؟!!

آقای مدیر گفت برو
انگار نسبت حقوقش به توانایی هاش نمیخونده

پیک سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 08:06 ب.ظ http://eshtebahinevis.blogfa.com

دیدی تو این داستانا آخرش آدم بده ی داستان تنبیه میشه برا بعضیاشون دل آدم میسوزه؟یجوری مینوشتی آدم بدش میومد ازش ولی این پست دل آدم رو میسوزوند !!

آخه نمیدونم چرا دل خودمم سوخت

Sara چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 09:30 ق.ظ http://motevalede-december.blogsky.com

امیدوارم خیلی زود کار خوبی پیدا کنه اخلاق و برخوردشم درست بشه

امیدوارم

سیما چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 11:15 ق.ظ http://mehmanesarzade.blogsky.com/

واقعا براش سخته
امیدوارم شرایط بهتری رو تجربه کنه

منم امیدوارم

مهدی چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 05:09 ب.ظ http://catharsis.blogsky.com

واقعا سخته .

اوهوم
خیلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد