*همکلاسی داریم از نوع ملا نُقَطی ! کسی نخواست؟!

دیروز کلاس زبان داشتم. سه شنبه هفته گذشته اولین جلسه بود که من به دلیل فراموشی حضور نداشتم. از جو کلاسم خوشم نیامد. کلاً شش نفر هستیم که شامل یک دختر شانزده هفده ساله و سه خانم خانه دار که نسبت فامیلی دارند باهم و سن و سالشان از من کمتر نباشد بیشتر هم نیست و برای تفریح و گذران وقت می آید کلاس زبان و یک پسر جوان که ظاهراً خیلی هم خجالتی ست. معلم هم یک آقای جوان است که من اصلاً دوستش نداشتم. به جز من بقیه برای بار دوم دارند این ترم را می گذرانند که با این حال باز هم خیلی سطحشان پایین است. فکر می کنم اصلاً کلاس پر باری نباشد. به نظرم آمد آن سه خانم خیلی ملا نُقَطی^^^  باشند جوری که دیروز فکر می کردم رفته ام نهضت سواد آموزی و نشسته ام سر کلاس دوم دبستان!!! مثلاً آخر کلاس به معلممان گفتند کلاس خیلی خوب بود ترم قبل خانم فلانی به ما نگفته بود یکی از کاربردهای actually این است موقعی که می خواهیم طرف مقابل را با توضیح بعدمان سورپرایز کنیم!!!! بعد معلم هم که مثلاً نمی خواست خانم فلانی را خراب کند گفت شاید هم گفته باشند شما یادتان رفته باشد! بعد آنها یک صدا و با هم گفتند امکان ندارد ما یادمان برود!!!! بعد دوباره آقا معلم گفت شاید ایشان منظورشان را جور دیگری و با کلمات دیگری بیان کرده اند و باز آنها گفتند که نه خانم فلانی هیچ توضیحی در مورد این کلمه ندادند...

خلاصه که از دیشب بسیار نا امید شدم از پیشرفت چشمگیر توی این کلاس مزخرف و اعصبابم هنوز خط خطی ست ...

 

بعداً اضافه شد:

پ.ن:

^^^ابتدا به جای واژه ملا نُقَطی از واژه ملالغتی استفاده کردم که اشتباه بود که با گوشزد آقای سیاوش اصلاح شد.